۰۱ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۴۷
محب ۲ نظر Share

ننگ بر این انفعال

کوتاه نوشت

نمیدانم 29 اسفند تا امروز چه تاثیر خاصی در زندگی من داشته است ، تعطیلی آخرین روز سال چه تاثیری بر کشور داشته است ؟ شاید خیال عده ای از مردم این باشد که حداقل هفته آخر به بهانه یک روز ، تعطیل می شود ! ، تعطیلات یک روز اضافه می گردد ! ، هر چند هنوز نمیدانم ملی شدن صنعت نفت چه تاثیر شگرفی در حیات اقتصادی کشور گذاشته است هرچند اعتماد به نفس زیادی به حیات سیاسی انقلابیون داده باشد ، حال ما مانده ایم یک روز بی هویت که اگر هویتی هم داشته باشد مانند بسیاری از وقایع تاریخی به ورطه فراموشی سپرده شده است و تنها به بیان خوبی هایش پرداخته می شود و مثل فیلم های آمریکایی به دنبال آن هستیم که از آن قهرمان ملی بیرون بیاوریم ، هر چند قهرمان این داستان اشتباهات بزرگی را مرتکب شده باشد و منجر به سقوط همان نهضتی شده باشد که با قیام مردم به وجود آمد و هنوز هستند قهرمان های خیالی رویاهای هالیوودی ایران و وای به حال کسانی که با اینان قیاس شوند ، و ما همچنان در یک دوگانه انفعالی حقیقت و مصلحت ، حقیقت را به مسلخ می بریم ...

باز هم اسفند و عده ای که چند سالی کارشان این شده است که پیش بینی کنند نام سال چه خواهد بود ، بازهم اسفند و بیلان کاری های تکراری که بالای همه آنها اسم سال خورده است و اما محتوایشان چیزهای دیگری است ، اما جماعتی که این روزها رفتن امام را بهانه کرده اند شکواییه و گلایه صادر می کنند نسبت به این آن و گاها منصف هایشان پیدا می شوند و خود را مقصر می دانند ، همانهایند که پیشتر در دوگانه حق و مصلحت شکست خورده اند ، جایی که مصلحت نیاز است آرمانگرایان مدینه فاضله اسلام می شوند و جایی که حق نیاز است مصلحت اندیشان مجمع عقلا و هنوز نفهمیده اند کلام "قیس بن مسهر" را که در گوش عالم فریاد می زند :

« و اما من ! هر گز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم ، که تکلیف خود را از حسین می پرسم . و من حسین را نه فقط برای خلافت ، که برای هدایت می خواهم . و من ... حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم ، که دنیای خود را برای حسین می خواهم ، آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم ؟ »

و حسین 14 قرن است که می خواهد بیاید ، و هنوز ما تکلیفمان را با مسلم مشخص نکرده ایم .... ننگ بر این انفعال

نظرات (۲)

  1. MR. mim
    قشنگ ترین ، دلنشین ترین و بهترین پاراگراف صادق کرمیار در نامیرا. 
    وقتی به این جای قصه میرسی حس میکنی که نویسنده 300 صفحه نوشته تا به این جای قصه برسه و چک آخر رو به خواننده بزنه . 
    خیلی خوب بود این کتاب . . .
  2. مردی بنام شقایق ...
    29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت که نبود که! روز دولتی شدنش بود و هنوز هم که هنوزه ملی نشده! این اولش

    اما آخرش با اون جملات رویایی که از قیس نوشتید دیگه مجال هر صحبت دیگه ای رو ازم گرفت.

    همین رو آدم صد بار دیگه بخونه بهتر از هر حرف دیگه ایه.

    « و اما من ! هر گز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم ، که تکلیف خود را از حسین می پرسم . و من حسین را نه فقط برای خلافت ، که برای هدایت می خواهم . و من ... حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم ، که دنیای خود را برای حسین می خواهم ، آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم ؟ »
    • ۲۳ فروردين ۹۵، ۲۱:۲۸
      با اولتون موافقم 
      آخرش هم مال من نیست خود  بهتر میدانید ....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

تصاوير منتخب