خاطرات عید را معمولا با آفتاب تفتیده خوزستان به یاد می آورم ، خاطرات دوران کودکی ، تفنگ های ترقه ای که مادربزرگ برایمان میخرید ، باغچه گل خانه مادری و کوه های چم فراخ و آب بازی های کودکانه ، سالهاست اینگونه عید را نگذارنده ام ، ای کاش کودکی بودم چنین و چنان ...
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است