یک:
شاید آخرین باری که نسبت به یک مشکل اعتراض کرده باشم برگردد به اعتراض نسبت به وضعیت آب خوابگاه آن هم در سال اول دانشگاه ، که به قول بسیاری ، سالی است که دانشجو کله اش بوی قرمه سبزی می دهد ، چه می توان کرد ، تنها کاری بود که از دست دانشجوی ترم یک بر می آمد ، خب قدم اول در یک اعتراض ، آن هم چنین اعتراضی ، همراه کردن باقی دانشجویان در این مسیر و نشان دادن اهمیت موضوع به مسئولین بود ، و به تناسب موقعیت شبی در اتاق خودمان مشغول طرح بحث بودم و چنان با شور و حرارت داشتم معضلات نداشتن آب سالم را به دوستان گوشزد می کردم و بطری محتوی آب خوابگاه که رنگش به زردی زده بود و خود بهتر میدانید که شبیه چه بود را بالا آورده با حرارت می گفتم که "واقعا حیف دانشجوی این مملکت نیست چنین مایع عجیبی را بخورد؟" ، البته بگویم آن موقع هنوز طعم نیمروهای دانشجویی را به کرات نچشیده بودم ، ناگهان دوستی با دو بطری آب معدنی وارد شد و از سرخوشی بسیار گفت :"بلی حیف است آب معدنی بخور." و انگار که آن جرقه کوچکی که در کوران باد و برف روشن کرده بودم ، حسابی چوب ریخته بودم تا در دلهای دوستان شعله بگیرد را با آب سردی خاموش کند ، و دوستان نیز انگار نه انگار که تا آن زمان مبهوت سخنرانی آتشین و انقلابی کاسترو مانند همچون منی شده بودند ، به جان آب معدنی های تازه از راه رسیده افتادند .
دو:
واقعه یاد شده باعث نشد که برای دیگر دوستان و همکلاسی ها و دانشجویان این مسئله را مطرح نکنم و مطالبه خود را برایشان بیان نکنم اما سردی برخورد دوستان و کفایت به یک جمله بله درست است ، این نکته را در ذهن من حک کرد که شروع حرکت های اجتماعی نیازمند همراهی و احساس نیاز به اعتراض در زمینه مورد نظر است .
سه:
چندی پیش در دانشگاه نسبت به مسئله کیفیت غذا از طرف دانشجویان اعتراضی صورت گرفت ، بماند که عده ای باز آمدند و حرف نامربوط خودشان را زدند و مسئولی که مخالفت جدی با همان جماعت دارد فقط درخواست همان ها را اجابت کرد و عملی کرد، بعد از آن هم جلسه ی پرسش و پاسخی گرفته شد و باز همان مسئول بعد از خوابیدن اعتراضات و عدم استقبال از جلسه پرسش و پاسخ یکه تاز معرکه شد و حرفهای جالبی زد. برای مثال در پاسخ به اعتراض نسبت به کیفیت غذا گفت " کیفیت غذا بهتر از این نمیشود." هرچه از دانشجویان اصرار که پیمانکار را عوض کنید باز جواب همان است " نمی شود ." یا در مسئله ای دیگر در پاسخ به پرسش ها و اعتراضات دانشجویان فرمودند :" ما همه راه ها را امتحان کردیم ، جواب نمیدهد." و این یعنی مشکلات حل شدنی نیست. شما بگویید ، به مسئولی که در راس قرار دارد و در برابر اعتراضاتی جوابی جز "نمیشود" ندارد ، چه می توان گفت ؟ ایا درست است که همچنان بر مسند امر باشد در حالی که هیچ راهکاری برا حل مشک ندارد ؟ آیا نباید رئیس دانشگاه ایشان را بازخواست کند و فرد دیگری را جهت حل مشکلات به کار گمارد ؟
چهار :
به قول برخی شاید این فرهنگ پاسخگویی است که در کشور وجود ندارد ، هر چند همین برخی ها با بهانه انتخاباتی ،درسطح کلان و کشوری ، خودی ها و دیگران را توصیه به استعفا می کنند اما کاش همین برخی ها به مراکز کوچکتر مانند دانشگاه برای فرهنگ سازی کمی توجه کنند ، شاید اگر مسئولی در دانشگاه این فرهنگ را بیاموزد در آینده و سطح کلان نیز شاهد چنین تصمیماتی آن هم نه به بهانه انتخابات که به جا و به موقع شاهد باشیم .
پنج :
اگر مسئولی پاسخگو نیست ، یا اگر معضلی وجود دارد ، تنها به خاطر این است که خودمان نمیخواهیم ، و یا با وعده وعید های تو خالی زود راضی می شویم ، آن زمان که نیاز است اعتراض نمی کنیم و آن زمان که مسئله چیز دیگری است آنقدر به حاشیه میرانیم که معلوم نمی شود اصل قضیه چه بوده است ، باید خودمان بخواهیم تا تغییر ایجاد شود.
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است