آنچه که دانشگاه های کشور و مراکز فرهنگی کشور از آن رنجدمیبرند نبود نگاه فرهنگی در مدیران فرهنگی این نهادها اجتماعی است، در جامعه مدرن ملاک تمامی توسعه های اعم از فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، توسعه اقتصادی است، یعنی تمامی امور میبایست دست به دست هم بدهند تا توسعه اقتصادی آنهم به مدل غربی پیاده گردد، که اساسا مخالف نگاه تعالی منشانه اسلام به فرد و جامعه است، بر این اساس آنچه که در نگاه اسلامی مبنا قرار میگیرد و همه چیز را میبایست پیرامون آن تعریف و بسط رشد فرهنگی آنهم به معنای قرآنی و برخورد اسلامی آنست.بی شک این نگاه در یک جامعه محقق نخواهد شد مگر آنکه افق دید مسئولان این جوامع بالاتر از مبناهای غیر دینی غربی قرار گیرد، متاسفانه مسئولان فرهنگی کشور خصوصا مراکز آموزش عالی از وجود این نوع نگاه ها محروم هستند، و مدیران عنان کار فرهنگی را در این مراکز در دست دارند که طبق اصالت فایده و سود، کار های فرهنگی را تعریف می کنند و این نگاه را به جامعه دانش آموزی و دانشجویی کشور منتقل میکنند که کار فرهنگی که منجر به سود اقتصادی نشود فایده ای ندارد، نتیجه این نوع نگاه اجرای برنامه های پوستری بی اثر و صرفا در جهت پر کردن بیلان کاری است، و یا آنکه دیگر برای یک محیط آموزشی و فرهنگی به صرفه نیست امکانات خود را برای کارهای فرهنگی تشکل های دانشجویی هزینه کند، وقتی که مراکز اقتصادی در قبال استفاده از آنها سودآوری خوبی برای دانشگاه به ارمغان می آورند، نتیجه این نوع نگاه بدون شک در دانشگاه سمنان دیده می شود، وجود برخی مدیران که به اذعان خود کار فرهنگی نکرده اند و نگاه فرهنگی ندارند، باعث میشود، به جهت هزینه جهت تعمیر و نوسازی سرویس بهداشتی مسجد دانشگاه، درب آن را فقط هنگام نماز بگشایند، و یا آنکه به دلیل نبودن بودجه برای پرداخت حقوق خادم مسجد، ایشان را صرفا مجبور کنند تا ساعت خاصی درب مسجد را بازنگذارد،در صورتی که روال آموزشی دانشگاه تا چند ساعت پس از آن ادامه دارد. برای مثال دیگر میتوان به عدم حمایت صحیح از جشن های فارغ التحصیلی اشاره کرد،که با وجود حاشیه های فراوان در سال های گذشته به جای حمایت صحیح، با گرفتن ایرادات بسیار آن را از سر خود واکرده و در قبال آثار ناشی از آن هیچگونه تعهدی نشان ندهند، اجاره دادن تالار های دانشگاه به پیمانکاران شهری، عدم حمایت از طرح های فرهنگی، مسائلی است که ناشی از نگاه منفعت گرایانه نسبت به این مسائل است.
آنچه که جای ابراز تاسف را بیشتر می کند، سکوت و همراهی نهادهای تاثیر گذار و مستقل از ساختار اداری دانشگاه در برابر این نوع نگاه و مبتلا شدن اینگونه مراکز به این ویروس مخرب فرهنگی است. که نه تنها چتر حمایتی فرهنگی را بر دانشگاه نمی گستراند بلکه باعث رکود فضای فرهنگی آن و بی رغبتی دانشجو به انجام چنین اموری است.
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است