ولی نعمت
چند روز گذشته به جهت انجام کاری با مسئولین دانشگاهی از سطح وزارت خانه تا خود دانشگاه ارتباطاتمان زیاد شد ، برخورد ها بسیار متفاوت از آنچه که انتظار داشتم بود ، واقعا متفاوت ... ظاهرش را نمیگویم باطنش منظورم است
ای کاش امام در جلسه با مسئولین وزارت علوم این جمله را میگفت : " دانشجو ولی نعمت ماست "
یافتم
تجربه یه چیزی روبرام خوب ثابت کرده
هر کی بیشتر میفهمه بیشتر آدم حساب نمیشه ...
اخیرا زیادی آدم حساب شدم ؟ شدی ؟ شد ؟ است ؟ گشت ؟ بود ؟ گردید؟
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امان ار دنیا
امان از زمانه ، آنگاه که عزیزی خوارت می کند و آنگاه که کوچک ،
عزیز...
الدهر یومان : یوم لک ؛ و یوم علیک ؛ فاذا کان لک فلا تبطر ؛ واذا کان علیک فاصبر
ننگ بر این انفعال
نمیدانم 29 اسفند تا امروز چه تاثیر خاصی در زندگی من داشته است ، تعطیلی آخرین روز سال چه تاثیری بر کشور داشته است ؟ شاید خیال عده ای از مردم این باشد که حداقل هفته آخر به بهانه یک روز ، تعطیل می شود ! ، تعطیلات یک روز اضافه می گردد ! ، هر چند هنوز نمیدانم ملی شدن صنعت نفت چه تاثیر شگرفی در حیات اقتصادی کشور گذاشته است هرچند اعتماد به نفس زیادی به حیات سیاسی انقلابیون داده باشد ، حال ما مانده ایم یک روز بی هویت که اگر هویتی هم داشته باشد مانند بسیاری از وقایع تاریخی به ورطه فراموشی سپرده شده است و تنها به بیان خوبی هایش پرداخته می شود و مثل فیلم های آمریکایی به دنبال آن هستیم که از آن قهرمان ملی بیرون بیاوریم ، هر چند قهرمان این داستان اشتباهات بزرگی را مرتکب شده باشد و منجر به سقوط همان نهضتی شده باشد که با قیام مردم به وجود آمد و هنوز هستند قهرمان های خیالی رویاهای هالیوودی ایران و وای به حال کسانی که با اینان قیاس شوند ، و ما همچنان در یک دوگانه انفعالی حقیقت و مصلحت ، حقیقت را به مسلخ می بریم ...
باز هم اسفند و عده ای که چند سالی کارشان این شده است که پیش بینی کنند نام سال چه خواهد بود ، بازهم اسفند و بیلان کاری های تکراری که بالای همه آنها اسم سال خورده است و اما محتوایشان چیزهای دیگری است ، اما جماعتی که این روزها رفتن امام را بهانه کرده اند شکواییه و گلایه صادر می کنند نسبت به این آن و گاها منصف هایشان پیدا می شوند و خود را مقصر می دانند ، همانهایند که پیشتر در دوگانه حق و مصلحت شکست خورده اند ، جایی که مصلحت نیاز است آرمانگرایان مدینه فاضله اسلام می شوند و جایی که حق نیاز است مصلحت اندیشان مجمع عقلا و هنوز نفهمیده اند کلام "قیس بن مسهر" را که در گوش عالم فریاد می زند :
« و اما من ! هر گز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم ، که تکلیف خود را از حسین می پرسم . و من حسین را نه فقط برای خلافت ، که برای هدایت می خواهم . و من ... حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم ، که دنیای خود را برای حسین می خواهم ، آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم ؟ »
و حسین 14 قرن است که می خواهد بیاید ، و هنوز ما تکلیفمان را با مسلم مشخص نکرده ایم .... ننگ بر این انفعال