شاید بسیاری از افراد در مجموعه های مختلف فعالیت کنند و انتظاراتی از مجموعه و افراد آن و نیز متقابلا مجموعه از آنها دارد ، اما میزان این انتظارات چگونه مشخص می شود ؟ چگونه می توان فهمید این انتظارات به جا و درست بوده و ملاک برای این انتظارات چیست ؟ بسیاری از دوستان وقتی به سراغ جذب افراد برای یک مجموعه می روند به دلیل نبود زمینه مناسب برای تحقیق تنها ملاک خود را بر گفته های فرد و اطرافیان از عملکرد شخصی یک فرد قرار می دهند و به جای بررسی ملاک های عمومی و اختصاصی یک مجموعه و سمت های مختلف آن تنها به ظاهر و ادعای فرد مورد نظر می نگرند نه به باطن و تجربیات حاصل از آن. دلیل این اشتباه به راستی چیست ؟شاید بتوان از مجموعه دلایل آن می توان به عدم شناخت افراد مجموعه از چارچوب ها و ملاک های آن اشاره کرد ، عدم آگاهی از ارزش های حاکم بر یک مجموعه باعث بروز چنین اشتباهی می شود و در اینجا تفاوت فرد مناسب و نامناسب آشکار نمی گردد و هر دو به دلیل عدم شناخت افراد مجموعه از ارزش ها و ملاک هایی فرد مناسب برای مجموعه وارد کار جمعی می شوند. در نتیجه اولین اشتباه را خود افراد مجموعه مرتکب می شوند. اما اشتباه بعدی کجا صورت می گیرد ؟ از آن جا که در محیط عمل بسیاری از حقایق بر افراد آشکار می گردد ، و توانایی و یا عدم توانایی فرد برای انجام امور نمایان گردیده و افراد یک مجموعه نسبت به یکدیگر به شناخت نسبتا جامعی می رسند ، افراد معمولا باز هم به دلیل عدم شناخت ارزش ها و هدف های مجموعه که اصلی ترین آن تربیت نیروی طراز برای مجموعه است ، فرد مورد نظر را که با آن ها همخوانی نداشته و هماهنگ نبوده ، از مجموعه حذف می کنند و به جای تلاش برای آموزش و تربیت آن نیرو کار خود را راحت کرده و دایره افراد مجموعه را تنگ تر می کنند ، اگر جامعه ایی که مخاطب برنامه های آن مجموعه می باشد ثابت باشد ، حیات مجموعه پس از مدتی به خطر می افتد و گاها باعث فروپاشی و از بین رفتن آن می شود ، اما اگر جامعه مخاطب سیال و متغییر باشد با اندکی سیاسی کاری به راحتی می توان مجموعه را حفظ کرد و تا جامعه متوجه این خدعه شود تغییر کرده و جای خود را به جامعه دیگری می دهد. البته باید متوجه بود که شدت برخورد مجموعه با افراد بستگی به نوع اخلاق و درصد سیاسی کاری مجموعه دارد ، گاهی ممکن است شدت برخورد آن قدر بالا باشد و مجموعه به اعتماد کاذب پشتیبانی جامعه دست به حذف فیزیکی افراد بزند که گاها حتی مخالفین خود را نیز از این قاعده مستثنی نکند ، می توان مصداق بارز این کار را در رفتار سازمان منافقین دانست ، که البته برای بسیاری خیلی زود این خدعه آنان معلوم شد. اما این مشکل در بسیاری از تشکل های جوان محور وجود دارد که اکثرا با سیاسی کاری خود و به دلیل وجود مخاطب متغییر به راحتی می توانند تا سالها به کار خود ادامه دهند ، حال اگر در کانون توجه نیز نباشند ، دیگر مشکلی در انجام اینگونه امور نیست. اما راه حل موجود برای این معضل چیست ؟ از نظر بسیاری تنها راه حفظ یک مجموعه سیاسی کاری است و برخورد منافقانه افراد با یکدیگر است ، اما از نظر یک مسلمان تنها راه حل این مشکل شناخت ارزش ها و معرفی صحیح آنها به افراد مجموعه است ، از آن جا که یک فرد مسلمان مقید ، دین را در تمام شئون زندگی خود دخیل می بیند قطعا برای انجام کار گروهی و فعالیت در مجموعه ها ارزش ها را مقدم بر حفظ گروه و یا سیاسی کاری می داند و منشا تاثیر خود در یک مجموعه را میزان پایبندی به تقیدات دینی می داند،شاید دلیل بسیاری از مشکلات گروه ها و مجموعه هایی به اسم اسلام کار می کنند همین باشد که اصول رفتاری حاکم بر مجموعه را مقدم بر ارزش های دینی خود می بینند و به جای حل مشکل ها از راه حل های دینی و اخلاقی به حل آنها از طریق سیاسی کاری و فریب دیگران می پردازند که باعث ناکارآمدی مجموعه و درگیری مجموعه به حل اختلافات داخلی به جای انجام برنامه ها می گردد و تا زمانی که تربیت انسان طراز ارزشها فدای سیاسی کاری و حذف افراد گردد مجموعه هیچ توفیق و دستاورد بزرگی نخواهد داشت.
پانوشت :
اولا : می توانید به جای کلمه مجموعه ، کلمه تشکل را قرار دهید.
ثانیا : « به نظر من، جوانان انقلابى دانشگاه -چون بحث دانشجو را داریم- سعى کنند خوب درس بخوانند. خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعى کنند در محیط خودشان اثر بگذارند. فعال باشند، نه منفعل. روى محیط خودشان اثر فکرى و روانى بگذارند. این شدنى است. یک جوان گاهى اوقات مىتواند مجموعهی پیرامونى خودش را -کلاس را، استاد را و حتى دانشگاه را- زیر تأثیر شخصیت معنوى خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسیکارى به دست نمىآید؛ با معنویت بهدست مىآید، با صفا به دست مىآید، با استحکام رابطه با خدا به دست مىآید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدى بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید. با خدا حرف بزنید. از خدا بخواهید. مناجات، نماز -نماز با حال و با توجه- براى شما خیلى لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید. »
بیانات رهبر انقلاب در جلسهی پرسش و پاسخ دانشگاه تهران، 22/2/1377
ثالثا : بسیاری از تجربه ها شخصی است و نطر دوستان محترم است.
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است