1- محمد بن منور از نوادگان ابوسعید ابوالخیر در کتاب اسرار توحید فی مقامات الشیخ ابی سعید که در باره حالات جدش ابوسعید است در حکایتی نوشته است : [جدم شیخ الاسلام ابو سعید رحم الله علیه گفت که : روزی شیخ ما ابو سعید قدس الله روحه العزیز در نیشابور مجلس می گفت ؛ دانشمندی فاضل حاضر بود با خود می اندیشید که این سخن که این مرد می گوید ، در هفت سبع قرآن نیست ، شیخ حالی روی بدان دانشمند کرد و گفت » ای دانشمند ! بر ما پوشیده نیست اندیشه خاطر تو ! این سخن که ما می گوییم ، در سبع هشتم است ! آن دانشمند گفت : سبع هشتم کدام است ؟ شیخ گفت : هفت سبع آن است که یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک و هشتم سبع آن است که فاوحی الی عبده ما اوحی .]
2- حال و احوال شما دانشجویان جدید الورود نزد ما دانشجویانی که دیگر پیر دانشگاه محسوب می شویم مانند این دانشمند فاضل نزد شیخ است ، البته با اندکی تفاوت که نه ما تزکیه شیخ داریم و نه شما علم آن دانشمند ، اما مصداق سبع هشتم همان تجربه است ، تجربه ای که دیگر اینجا مقیاسش پیراهن های پاره شده نیست بلکه واحد های پاس کرده و افتاده است ، چشیدن سرد و گرم روزگار دانشجویی است و از این قبیل ، حالا در اولویت آخر میشود بحث سن و سال و غیره ، یک کلام بگویم ملاک سال ورودی است ، فرقی نمی کند چهل ساله باشی یا هجده ساله ، وقتی ورودی 94 شدی دیگر لقب گُل ترم است که در ذهن مخاطبانتان در دانشگاه نقش می بندد ، البته جای هیچ غروری ندارد بالاخره شتری است که به جای آن که در خانه تان بخوابد ، یکسالی اتراق می کند و می رود .
3- اما الغرض ، خواستم بگویم که از دغدغه ها و نگرانی هایتان از بحث درس و مشق و تکلیف و استاد گرفته تا مسکن و خوابگاه و ازدواج آگاهیم ، نه اینکه فقط بدانیم آنها را با گوشت و استخوان درک کردیم و چشیده ایم ؛ حال چند نکته ای از دوستانتان که در این عرصه مو سپید کرده اند بشنوید ، در دانشگاه علیکم بالدرس ، اولویت اولتان درس خواندن باشد ، با درس خواندن اینجا زندگی کنید ، آنچه که به شما هویت می دهد در دوران دانشجویی درس خواندن است ، بالاخره روزی باید از این دانشگاه فارغ التحصیل شوید و آنچه که برایتان یاد آور این روزهاست آن مدرکی است که به دستتان می دهند فرقی نمی کند با دست راست بگیرید یا چپ ، به هر حال شما را یاد این اینجا میندازد و حداقل چهار سالی که عمرتان را صرف آن کرده اید ، دانشگاه زمینه ساز برآورده شدن آرزوهای آینده شماست ، جایی که افق دیدتان را وسیع می کند ، پس جدی بگیرید این دوران را ، عده ای هستند که بعد از قبولی در دانشگاه تازه با رشته ای که انتخاب کرده اند آشنا می شوند ، چیز عجیب و غریبی نیست ، یکی از نقطه ضعف های نظام آموزشی ما همین است ، جای نقد این سختار آموزشی اینجا نیست ، اما الغرض زودتر تکلیفتان را مشخص کنید نهایت تا پایان سال اول تحصیلتان؛ مشورت کردن را هم فراموش نکنید که تنها محمل انتقال و بهره گیری از تجارب دیگران است ، جرات رویارویی با مشکلات انتخابتان را داشته باشید و اگر به غلط بودن آن پی بردید ، ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است ،حال دیگر خود دانید. البته این را هم بگویم با افتادن در یک درس دنیا به آخر نمیرسد ، عده ای هستند سه ترم مشروط می شوند و تعلیق و ... اما همچنان با سر سختی میخواهند ثابت کنند مرد این راهند ، دانشجویی که درسی را نیفتد دیگر دانشجو نیست ، جهت احترام به حقوق شهروندان خودتان برایش نامی انتخاب کنید ...،
4- جان هفت جدتان عاشق نشوید و در این خط نیفتید ، حداقل تا ترم های آخرتان ، از من دانشگاه دیده به شما نصحیت جز هلاکت و ضلالت و گمراهی سودی ندارد ، هلاکت در درس ، ضلالت در زندگی و گمراهی ذهن و فکرتان ، نه اینکه به فکر نباشید ، هر عاقلی به فکر سر و سامان دادن به زندگیش می باشد ، اما بگذارید کمی در دانشگاه جا بیفتید بعد اقدام کنید ، آش نمک دارد دیگر شما شورش نکنید.
5- اما نکته بعدی این است که خواهشا مانند سیب زمینی در مثلث دانشکده ، خوابگاه (خانه) ، سلف جا به جا نشوید ، اشکالی ندارد سری به دانشکده های دیگر بزنید یا بر خلاف زندگی روزمره دانشگاهی در برنامه های متنوع شرکت کنید ، یا اگر خدای نکرده دوستتان در درسی به مشکل خورد به جای آنکه ، زیر عکسش در اینستاگرام بنویسید موجود بدبخت فلک زده تنبل ، کمکش کنید ، دیگر به چه زبانی بگویم از خودتان احساسات انسانی بروز دهید !!!! حالا کمی بزرگتر فکر کنید به اتفاقات درون و بیرون دانشگاه اهمیت دهید ، برای مثال این نشریه ای که در دست شماست حداقل مصرفش این است که پس از خواندن آن را به عنوان زیر ماهتابه ای برای جلوگیری از سوختن موکت اتاق های خوابگاه استفاده کنید ، یا در دورانی که کبریت نایاب می شود جهت روشن کرد گاز برای آماده کردن نمیرویی که حکم صبحانه و ناهار و شام شما را در دوران دانشجویی ، خصوصا جمعه ها ، دارد ، و خیلی استفاده های دیگر... ، یا اگر خواستید بعد از سالها کمی تکانی به خودتان بدهید و علیه وضعیت آب آشامیدنی دانشگاه که گاها مشاهده شده در ایام بارانی گل می شود اعتراض کنید و به خریدن آب معدنی که هر بطری آن الان به 850 تومان رسیده و در سال آینده با همین نرخ تورم ان شا الله به هزار تومان می رسد تن در ندهید ، کلا علاوه بر بروز احساسات انسانی ، علائم حیاتی دانشجو بودن را هم از خود نشان دهید ، اگر بیشتر سرتان درد می کرد الی ماشا الله گروه و دسته و انجمن علمی و تشکل هست برای فعالیت ، که همه اش برای شماست ، حداقل در برنامه هایشان شرکت کنید ، ضرر ندارد ، خلاصه اینکه این قصه دانشجویی سر دراز دارد ، موفق باشید و سر بلند ،زیاده عرضی نیست .
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است